سناریو (^_^)

وقتی وسط ا*هم ا*هم میزنی زیر گریه و میگی در*ش بیار.

نامجون
ا.ت: هق هق درش بیار...هق نامی لطفا
نامجونم یه نگا به خودش میندازه و بهت حق میده و کوتاه میاد ولت میکنه که تو دوباره میچسبی بهش و مظلوم میگی
ا.ت: کلا که نه...
اونم میچسبه به بالا تنه

جین
ا.ت: جینا خواهشا ولم کن درش بیاررررر(گریه)
جین: حتی اگه برات غذا درست کنم
ا.ت: هق میکنی (مظلوم)
جین تو نزدیکی صورتت میاد و گونتو میبوسه و رو لبات میگه
جین: غذا که چیزی نیست دنیا رو برات میدم

یونگی
خود خواستی بکنمت چرا زاری میکنی
ا.ت : وای خب الانم میگم وام کنی
یونگی: صلاح مملکت خیش را خسروان داند و بس الان دیگه باید پا غلطت وایسی دالی
ا‌ت: هق نمیخوام
یونگی: کوفت مگه دست توعه

جیهوپ
ا.ت: هق هوبی لطفا درش بیارررررر خواهششش
اونم دهنتو میگیره و یه اسپک بهت میزنه و میگه
هوبی: اگه ددی صدام میکردی بیخیالت میشدم
تو هم که اینقدر محکم دهنتو گرفته که فقط میگی عومممم عوم
....خدایی چی میگی زبون بسته از خداتم باشه

جیمین
به شرطی ولت میکنم ساک بزنی
ا.ت: باشه باشه میزنم
جیمین: افرین گود گرل
جیمین: از روی ا.ت بلند میشه اما ا.ت امد فرار کنه که جیمین زرنگ تر از اون بود و جیمین نزدیک ا.ت رفت و بم و خشن گفت
جیمین: فرار؟کی از محبت فرار میکنه؟

تهیونگ
ا.ت: هققق تهیونگ درش بیارردر
با این حرفت خنده تهیونگ میره رو هوا و اشک گوشه چشمت رو پاک میکنه و لپات رو فشار میده
تهیونگ: ددی اون روش آمده بالا
و ا.ت نگاهی به بدن هات و بزرگ تهیونگ میندازه و یه نگاه به چهرش میکنه و میبینه دیگه اثری از کیوت توش نیست پس خودشم احساسشون عوض میکنه و با یه لبخند سکسی میگه
ا.ت: پس ددی بزن بریم تو کارش احححححح

جونگکوک
خودت پیشنهاد داده بودی خودتم پشیمون بودی ولی لذتش در هر صورت شده بود مال کوک و تو میدونستی گریه جواب نمیده و داشتی از درد میمردی پس پکر فیس بهش گفتی
ا.ت: ددی بکش بیرون دیگه حالتو ندارم
کوک: هان؟
ا.ت: دیگه حوصله ندارم
اونم ازت میکشه بیرون چون میدونه چقدر حالت خرابه و مطمئنه که دوباره میای سمتش
اروم می‌خوابه روت و لبتو یه مک میزنه که گریت میگیره
ا.ت: ددی میخوامت ولی درد میکنه هق
کوک: خودت بسپار بهم
تو اعتماد کردیا ولی حامله شدی یه ماهم دل‌درد بودی بقیشم نگم


شرمنده مال کوک خوب نشد
#سناریو
#بی_تی_اس
دیدگاه ها (۲۲)

فیک یونگی

سناریو۰۰_۰۰

چندپارتی جیهوپ

چند پارتی جیهوپ

وقتی حامله بودی ولی بچه رو بدون اجازه شون سقط میکنی(درخواستی...

نامجون: تو این کتابه نوشته وقتی با پرنسس ازدواج کردی شب اول ...

سناریوی درخواستی بی تی اس

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط